فضائل حضرت خدیجه کبری

 

فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
و روایت شده است که جبرئیل به حضور پیامبر (ص) آمد و در مورد خدیجه (رضی الله عنه) سؤال کرد و در آن هنگام خدیجه در خانه نبود. جبریل فرمود: چون خدیجه آمد به او خبر بده که خدایش بدو سلام مى‏رساند.پیامبر (ص) فرمودند: به خدیجه مژده دهید که خانه‏یى از قصب (زر، مروارید) خواهد داشت که نه هیاهویى در آن است و نه اندوهى. درباره معنى قصب از شریک که یکى از راویان این روایت است پرسیدند، گفت: یعنى زر، و در حدیث دیگرى مروارید معنى شده است.
انس مى‏گوید: رسول خدا (ص) به خدیجه از انگور بهشت خورانده است.
عایشه مى‏گوید: پیامبر (ص) خدیجه را ستایش مى‏فرمود. من گفتم: چه مقدار آن زن سرخ گونه را یاد مى‏کنید؟ همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است. فرمود:
خداوند بهتر از او نصیب من نفرموده است، زیرا هنگامى که همه مردم مرا تکذیب مى‏کردند، او مرا تصدیق مى‏کرد و هنگامى که مردم مرا محروم مى‏داشتند او با اموال خود با من مواسات مى‏کرد و خداوند فرزندان مرا از او به من عنایت فرمود و حال آن که از غیر او فرزندى به من عنایت نفرمود.
و روایت شده است که پیرزنى به حضور پیامبر آمد و رسول خدا نسبت به او بسیار محبت فرمود. چون آن زن بیرون رفت، عایشه پرسید: این که بود؟ فرمود: در روزگار زندگانى خدیجه پیش ما مى‏آمد و وفادارى از ایمان است.
متن عربی:
وَ رُوِیَ أَنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى النَّبِیَّ ص یَسْأَلُهُ عَنْ خَدِیجَهَ فَلَمْ یَجِدْهَا فَقَالَ إِذَا جَاءَتْ فَأَخْبِرْهَا أَنَّ رَبَّهَا یُقْرِئُهَا السَّلَامَ‏
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَشِّرْ خَدِیجَهَ بِبَیْتٍ مِنْ قَصَبٍ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَبَ سَأَلَ شَرِیکٌ عَنِ الْقَصَبِ قَالَ قَصَبُ الذَّهَبِ: وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ یَعْنِی قَصَبَ اللُّؤْلُؤِ.
قَالَ أَنَسٌ أَطْعَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَدِیجَهَ مِنْ عِنَبِ الْجَنَّهِ
قَالَتْ عَائِشَهُ کَانَ النَّبِیُّ ص إِذَا ذَکَرَ خَدِیجَهَ أَحْسَنَ عَلَیْهَا الثَّنَاءَ فَقُلْتُ مَا تَذْکُرُ حَمْرَاءَ الشِّدْقِ قَدْ أَبْدَلَ اللَّهُ لَکَ خَیْراً قَالَ مَا أَبْدَلَنِی اللَّهُ خَیْراً مِنْهَا صَدَّقَتْنِی إِذْ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ وَاسَتْنِی بِمَالٍ إِذْ حَرَمَنِی النَّاسُ وَ رَزَقَنِیَ اللَّهُ مِنْهَا الْوَلَدَ إِذْ لَمْ یَرْزُقْنِی مِنْ غَیْرِهَا
وَ رُوِیَ أَنَّ عَجُوزاً دَخَلَتْ عَلَى النَّبِیِّ فَأَلْطَفَهَا فَلَمَّا خَرَجَتْ قَالَتْ عَائِشَهُ مَنْ هَذِهِ فَقَالَ إِنَّهَا کَانَتْ تَأْتِینَا زَمَنَ خَدِیجَهَ وَ إِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الْإِیمَان‏.

 

منابع:
روضه الواعظین و بصیره المتعظین،ج‏۲،۲۶۹،مجلس فی مناقب آل محمد ع …..  ص : ۲۶۸

*********************

فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ـ اولین بیعت کننده با علی(ع)

(پیامبر خدا(ص) پس از این که به رسالت مبعوث گردیدند و بعد از اینکه امیر المومنین(ع) و خدیجه کبری(س) به وی در همان ابتدا ایمان آوردند از خدیجه(س) به ولایت علی(ع) بعد خود اقرار گرفت…)
(پیامبر(ص) فرمود:)…ای خدیجه! دستت را بر روی دست علی بگذار و با او بیعت کن. -پس خدیجه آن گونه کرد- و خدیجه همان گونه که علی (ع) با پیامبر بیعت نموده بود با ایشان بیعت کرد لکن با این فرق که جهاد بر وی واجب نگردید.
سپس پیامبر(ص) فرمودند: ای خدیجه! این علی است مولای تو و مولا و امام مومنین بعد از من. خدیجه فرمود: راست فرمودی ای رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودی با او بیعت کردم؛ خداوند و تو را –بر این کار-شاهد می گیرم و همانا برای شهادت خداوند گواه و دانا کفایت می کند.

متن عربی:
…یَا خَدِیجَهُ ضَعِی یَدَکَ فَوْقَ یَدِ عَلِیٍّ فَبَایِعِی لَهُ فَبَایَعَتْ عَلَى مِثْلِ مَا بَایَعَ عَلَیْهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع عَلَى أَنَّهُ لَا جِهَادَ عَلَیْهَا ثُمَّ قَالَ یَا خَدِیجَهُ هَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاکِ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِی قَالَتْ صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بَایَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکَ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً عَلِیماً.

 

منبع:
 بحارالأنوار ج : ۱۸ ص : ۲۳۴

 

****************

فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ـ سلام خدا در معراج بر خدیجه(س)

رسول خدا(ص) فرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی» پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «همانا ذات پاک خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»

متن عربی:

 [تفسیر العیاشی‏] عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع قَالَ لِی لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی حِینَ رَجَعْتُ وَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَهٍ قَالَ حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَى خَدِیجَهَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی السَّلَامَ وَ حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّهَا قَالَتْ حِینَ لَقَّاهَا نَبِیُّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهَا الَّذِی قَالَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَتْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ وَ عَلَى جَبْرَئِیلَ السَّلَامُ.

 

منبع:
بحار الانوار ج۱۶،ص۷-تفسیر عیاشی

****************

فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ـ ابلاغ سلام خدا به خدیجه(س)

خداوند متعال به خدیجه سلام می رساند

ابن هشام گوید که: کسی که به او اعتماد دارم برایم نقل کرد که جبرئیل(ع) بر پیغمبر(ص) نازل شد و گفت: اى محمد برسان سلام پروردگار را به خدیجه. پس آن حضرت به خدیجه فرمود که: اینک جبرئیل آمده و می گوید که پروردگار تو به تو سلام رسانید، خدیجه گفت که: اللَّه تعالى سلام است و از او سلام است، و بر جبرئیل سلام است‏.

متن عربی:

و قال ابن هشام حدثنی من أثق به أن جبرئیل أتى النبی ص فقال أقرئ خدیجه من ربها السلام فقال رسول الله ص یا خدیجه هذا جبرئیل یقرئک من ربک السلام قالت خدیجه الله السلام و منه السلام و على جبرئیل السلام.

 

منبع:
کشف الغمه فی معرفه الأئمه،ج‏۱،۵۱۲

********************

فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ـ حسد عایشه

حسد عایشه بر خدیجه(س) به سبب اکرام پیامبر(ص)

عایشه می گوید: بحسد نورزیدم بر احدى از زنان پیامبر به اندازه‏اى که بر خدیجه حسد کردم با وجود این که او را هرگز ندیدم ولیکن پیامبر او را بسیار یاد مى‏کرد.
و هر وقت پیغمبر گوسفندى مى‏کشت بعد آن را قطعه قطعه مى‏کرد و براى دوستان خدیجه مى‏فرستاد. بعضا به او مى‏گفتم که گویا در دنیا جز خدیجه زن دیگرى نبود، مى‏فرمود: چرا بود ولى او مادر فرزندم بود.
عایشه گفت: «و لقد امره ربّه عزّ و جلّ ان یبشرها ببیت من قصب فی الجنّه»

متن عربی:

فَمِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ الْحُمَیْدِیُّ فِی الْجَمْعِ بَیْنَ الصَّحِیحَیْنِ فِی الْحَدِیثِ الثَّمَانِینَ فِی الْمُتَّفَقِ عَلَیْهِ مِنْ مُسْنَدِ عَائِشَهَ قَالَتْ مَا غِرْتُ عَلَى أَحَدٍ مِنْ نِسَاءِ النَّبِیِّ ص مَا غِرْتُ عَلَى خَدِیجَهَ وَ مَا رَأَیْتُهَا قَطُّ وَ لَکِنْ کَانَ یُکْثِرُ ذِکْرَهَا وَ رُبَّمَا ذَبَحَ الشَّاهَ ثُمَّ یَقْطَعُهَا أَعْضَاءً ثُمَّ یَبْعَثُهَا فِی صَدَائِقِ خَدِیجَهَ فَرُبَّمَا قُلْتُ لَهُ کَأَنَّهُ لَمْ تَکُنْ فِی الدُّنْیَا امْرَأَهُ إِلَّا خَدِیجَهُ فَیَقُولُ ص إِنَّهَا کَانَتْ وَ کَانَتْ لِی مِنْهَا وَلَدٌ وَ قَالَتْ عَائِشَهُ وَ لَقَدْ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُبَشِّرَهَا بِبَیْتٍ مِنْ قَصَبٍ فِی الْجَنَّه.

 

منبع:
الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف،ج‏۱،۲۹۱

***********************

فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ـ بشارت پیامبر(ص) به خدیجه(س)

بشارت پیامبر(ص) به خدیجه(س) در هنگام وفاتش

هنگامى که «خدیجه»، همسر رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله بیمار بود و به همان بیمارى هم از دنیا رحلت کرد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر اثر علاقه بى‏نهایتى که نسبت به او داشت خطاب به وى گفت: خوشایند نیستم از بیمارئى که در تو مشاهده مى‏کنم با توجه به اینکه مى‏دانم، خداى تعالى در این ناخوشایندى، خیر کثیرى قرار داده است. آیا به این حقیقت نرسیده‏اى که خداى تعالى علاوه بر تو که در بهشت هم چنان همسر من خواهى بود، «مریم» دختر «عمران» و «آسیه» همسر «فرعون» و «کلثوم» خواهر موسى علیه السّلام را هم به همسرى من در خواهد آورد؟ «خدیجه» گفت: براستى خداى متعال آنچه را که فرمودى، انجام خواهد داد؟ در پاسخ فرمود: آرى! «خدیجه» که از این حقیقت خبردار شد اظهار داشت: اینک آسایشى در خود احساس مى‏کنم و دوست دارم فرزندانم از رحلت من، هیچ گونه نگرانى و ناراحتى به خود راه ندهند.

متن عربی:

 (الهیثمى فى مجمعه ج ۹ ص ۲۱۸) قال: و عن أبى رواد، قال:
دخل رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم على خدیجه فى مرضها الذى توفیت فیه، فقال لها: بالکره منى الذى أرى منک یا خدیجه، و قد یجعل اللّه فى الکره خیرا کثیرا، أما علمت أن اللّه عز و جل زوجنى معک فى الجنه مریم بنت عمران و امرأه فرعون و کلثم أخت موسى؟ قالت: و قد فعل اللّه ذلک یا رسول اللّه؟ قال: نعم، فقالت: بالرفاء و البنین (قال) رواه الطبرانى.

منبع:
فضائل الخمسه من الصحاح السته،ج‏۱،۱۶۷